دل گویه ها
اینجا برای خودی مینویسم که بعدا میاد برای بهزاد سراج فرداها
بهزاد سراج
میشناسمت ، در ازل بود که هم پیاله شدیم ،هنگام شکفتن یاسهای رازقی ، اولین سلامم را به غمض عینی پاسخ گفتی ، هنوز حلاوت عسل ، شیرینی آن نگاه را تکرار میکندم ، ابدیت انتظارمان را میکشد ، در آن هنگام که کوچ پرستوها اغاز میشود
مشاهده نمایه کامل من
آرشیو
◄
2008
(2)
◄
آوریل
(1)
◄
ژانویهٔ
(1)
▼
2007
(45)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
ژوئن
(5)
◄
مهٔ
(4)
◄
آوریل
(8)
▼
مارس
(5)
عید
زود است گالیا ! نرسیده است کاروان
خورشید در بند
روح موسی
بیدهای بی جنون
◄
فوریهٔ
(11)
◄
ژانویهٔ
(11)
◄
2006
(24)
◄
دسامبر
(13)
◄
نوامبر
(10)
◄
اوت
(1)
لینکدونی
اورمزدان
جناب آقای مهندس انصاری
شراگیم
یادداشتهای سعید
ابر اردیبهشت
شعرهای امروز
خارخاسک هفت دنده
آلما
رضا پروین
سپنترا
خانوم حنا
سیبیل طلا
مسعود ده نمکی
کوروش علیانی
Google News
دوشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۵
خورشید در بند
آسمان تاریک
شب بی مهتاب
و
خورشید در بند
ستارگان خاموش
که
خفاشان از نور گریزانند
اما در طول تاریخ اندک نوری ، سیاهی را پراکنده است
صبح نزدیک است
پی نوشت :
ساقی
و
سارا
در تجمع دیروز
دستگیر
شدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر