به راه میاندیشم
راهی برای رفتن و نه ، ماندن
راهی به بلندای تاریخ ، به پاکی کویر ، به مقصد نور
راهی از میان تاریکیها به سر منزل روشنایی
نتهای زندگی تکرار میشوند
تمُ ، بک ، پلنگ
تم ، بک ، پلنگ
اینجا برای خودی مینویسم که بعدا میاد برای بهزاد سراج فرداها
۲ نظر:
سید ما موسیقی پوسیقی حالیمون نیست. منظورت از پلنگ همون پلنگ چاله
!؟
نه حاجی "پ" اولش کسره داره و به ضربه ایی میگن که با دست چپ به دف نواخته میشه
ارسال یک نظر