میشناسمت ، در ازل بود که هم پیاله شدیم ،هنگام شکفتن یاسهای رازقی ، اولین سلامم را به غمض عینی پاسخ گفتی ، هنوز حلاوت عسل ، شیرینی آن نگاه را تکرار میکندم ، ابدیت انتظارمان را میکشد ، در آن هنگام که کوچ پرستوها اغاز میشود
جهانگل: گاهی آدم مجبور می شه کارایی بکنه که اصلن دلش نمیخواد. تو اون تاریخ من؛ تو این تاریخ (حالا) ... دیشب در گفت و گویی که با فروید داشتم، از لا به لای حرفهایی که داشتم بهش می زدم، به چیزای مهمی پی بردم. آدم خوبه گاهی بلند بلند فکر کنه. حتمن چیزای تازه ای کشف می کنه. اینکه دلم تنگه، اینکه نفسم بالا نمیاد، اینکه ... هر چی بگم بازم کمه! حقیقت اینه که به قولِ تو "من از یادت نمی کاهم." حتا اگه بخوام، نمی تونم بکاهم. می گذره این روزا. تاب میارمش، مثلِ تو که تاب میاریش.
۲ نظر:
روحش شاد
اینه اون بزرگ می گه: تنها صداست که می ماند.
با خوندن پستت صداش تو گوشم پیچید و روانم شاد شد.
جهانگل:
گاهی آدم مجبور می شه کارایی بکنه که اصلن دلش نمیخواد.
تو اون تاریخ من؛ تو این تاریخ (حالا) ...
دیشب در گفت و گویی که با فروید داشتم، از لا به لای حرفهایی که داشتم بهش می زدم، به چیزای مهمی پی بردم. آدم خوبه گاهی بلند بلند فکر کنه. حتمن چیزای تازه ای کشف می کنه.
اینکه دلم تنگه، اینکه نفسم بالا نمیاد، اینکه ... هر چی بگم بازم کمه! حقیقت اینه که به قولِ تو "من از یادت نمی کاهم."
حتا اگه بخوام، نمی تونم بکاهم.
می گذره این روزا. تاب میارمش، مثلِ تو که تاب میاریش.
ارسال یک نظر