شنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۶

سیلاب



انتظارت از برفهای پاک و سفید ، آبی است پاک و زلال
اما
در سیلابی خروشان و توفنده آبی گل آلود را منتظر باید بود
حتی اگر
مادرش چشمه ای باشد بی آلایش و روح فزا
پاکی را چشم در راهم
و خدا را


عکسها:بهزاد ، 23/1/86 ، پلنگ چال

۴ نظر:

مهران گفت...

مثل همیشه حرفت حرف حسابه رفیق. اما خدا در همین نزدیکی است لای این شب بوها
...
و نزدیکی به او، باور کن. من از این فاصله دور نزدیکی تان را می بینم
باور کن
...

ناشناس گفت...

پاک کردن آب، کار زمینه. کار خاکه. سیلاب که ناپاک نیست، فقط گل آلوده.
زمین اما، حتا قادره کثیفترین آبها رو پاک کنه و زلال زلال به طبیعت برگردونه. اما نمی دونم حکمتش چی بود که اون آب صدفی که صب داشت سینه ی رودخونه رو می شکافت و از فاصله ای ای 20 تا 30 متری مثه مروارید می خورد تو صورتم، یهو اونطوری گل آلود شد. حتمن یکی اون بالاها تو کار گلی کردن آب بوده.
منتظر خدا باش و پاکی رفیق! پاکی و خدا!

ناشناس گفت...

سيلاب هم حرفاي زيادي واسه گفتن داره
هيچ پرسيدي ازش ؟

بهزاد سراج گفت...

اره رفیق دیر اشنای من ، ازش پرسیدم، بارها و بارها ولی بعضی چیزا ذاتشه و نمیتونه عوضش کنه مثل گل آلوده بودنش