دوشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۵

مدلی از دنیا

جمعه با پسرم ، علی ، رفتیم باغ وحش
دیدنی بود برام
طاووس سالهای متمادیست که به خودنمایی مشغول است و همچنان "پای زشتش هویدا
میمونها (نیای انسان را میگویم)چشم به ملاقات کنندگانشان دوخته اند از پشت میله ها
و
شیر و کفتار ، هر دو در قفس
بخود گفتم
چه مدل کاملی از دنیا !؟
و سوالی رخ داد
که چرا در باغ وحش قفس مورچه نیست؟
عکس :علی سراج ، 4/12/85 ، باغ وحش تهران

سه‌شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۵

توقف مطلقا متوقف


باید رفت

توقف بزرگترین جرم ممکنه ست

شنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۵

رقص، عشق ، آواز ، کار ، زندگی


Dance, as though no one is watching,

Love, as though you've never been hurt before,

Sing, as though no one can hear you,

Work, as though you don't need the money,

Live, as though heaven is on earth

یکی از دوستان این متن رو برام فرستاده

ضمن تشکر ازش از قول نیکوس کازانتزاکیس میگم که

نجات یافته ، آنکس که در می یابد ، عشق میورزد و تمامیت را زندگی میکند

عکس:اینترنت

چهارشنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۵

آذرخش

طبیعت توفنده بی قید
چه آزاد و رهایی ، هم زنجیر
طوفان ، تندر ، آتش
کاش آذرخشی بودم در پهنه آسمان
حتی اگر عمرم فقط
بقدر بارقه ای باشد در ظلمات
عکس:بهزاد ، انزلی-دهکده ساحلی ، زمستان 84

سه‌شنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۵

کلید


یه مسئله دارم اگه ممکنه کمک کنید که حلش کنم

فرض کنید شما از کله سحر تا بوق سگ باید کار کنید(کاری ندارم که دوست دارین یا مجبورید)بعد شوهرتون هم میره سره کار و قراره که تا قبل از ساعت 15:30 هر روز خونه باشه که بچه هفت سالتون که از مدرسه میاد پشت در نمونه(لازم به ذکر که برای ثبت نام خودتون رو کشتید تا تو یه مدرسه غیر انتفاعی که حتی المقدور تا 4 بعد از ظهر بچه هارو نگه میدارن نام نویسی بشه تا از همین موضوع در امان باشید ولی متاسفانه نشد و فقط تا سه و نیم عصر طول میکشه)الغرض ،بعد از کلی تفکر ییهو به ذهنتون میرسه که " راستی ماها موشیم" و میشه کلید رو بدیم به خودش تا در رو باز کنه و بیاد تو و ما هم به کارمون میرسیم . این پسر خوب هر روز میاد پشت در و بعضی روزها که البته داره تعدادشون هم زیاد میشه ، زورش نمیرسه که در رو باز کنه و با بغض و گریه از همسایه ها میخواد که در رو براش باز کنند. حالا این شده مسئله ما که باید قفل در رو عوض کنیم و من نمیتونم تفهیم کنم که بابا بخدا این مسئله فقط به زور این بره کوچولو مربوط میشه نه به ایراد قفل در( که البته قفل هم ایراد داره ولی به این موضوع مربوط نیست) میشه راهنمایی بفرمایید؟

این کلید بد قفلی تو کار ما زده

جواب خودم:خوب بابا در یک اقدام انقلابی قفل رو عوض کن ، خلاص.ولی اگه حل نشد چی؟باز روز از نو روزی از نواسیا بچرخ میچرخم اسیا بشین میشینم.اسیا بالاخره تو کی هستی؟چی هستی؟ اسیا عجب خری هستی

پیشاپیش از دوستان عزیزم که این مشکل عالم بشریت رو به نقد میذارن و احتمالا راه حلهای شفا بخشی ارائه میکنند ممنونم
عکس :آرتا- اروند و علی

دوشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۵

ابدیت

در اورشلیم ، سرزمین پیمبران، بدنیا آمدم
هزاران سال است که با تیری بر چشم و آرزویی بر دل
روزی هزاران بارمتولد میشوم
دلم برای برادران سرخپوستم تنگ است ، برای آزتکها
تکرار زندگی خستگی را از حد گذرانده است
بسیار مشتاقم سفری را بیاغازم بس طولانی
برای تمام هزاران سال باقیمانده
سفری که آغازش ، مرگ است ، و نه پایانش
و در آن زمان بی معناست
به ابدیت خواهم پیوست ، ابدیت
عکس: بهزاد، زمستان 85

مهتاب

هوا سرد است و شب تاریک
و
نوری هرگز از این اسمان بیرون نمیتابد
تو ای مهتاب زیبارو
بگشای در
بنمای رخ
عکس : بهزاد ، زمستان 85

شنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۵

سری سربلند


مهران چندباری از این شعر تعریف کرده بود
انصافا قشنگه
متاسفانه نمیدونم از کیه ولی میذارمش اینجا
امیدوارم شاعرش ببخشه
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ما دیده ایم
اگر خون دل بود ما خورده ایم
اگر دل دلیل است آورده ایم
اگر داغ شرط است ما برده ایم
اگر دشنه دشمنان گردنیم
اگر خنجر دوستان گرده ایم
گواهی بخواهید اینک گواه
همین زخم هایی که نشمرده ایم
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم
،عکس : بهزاد ، بهمن 85، درکه عشوه طبیعت

چهارشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۵

مناجات

الهی
گفتی مکن و بر ان داشتی
گفتی بکن و بگذاشتی
الهی اگر ابلیس انسان را بد آموزی کرد
گندم او را که روزی کرد؟
الهی
چون پاکان را استغفار باید کرد
ناپاکان را چه کار شاید کرد ؟
الهی
چون همه آن کنی که خواهی
از این مفلس بیچاره چه خواهی ؟
" خواجه عبدالله انصاری"

سه‌شنبه، بهمن ۱۷، ۱۳۸۵

انرژی هسته ای دویست تومن بسته ای

ابراهیم نبوی رو همه به بذله گویی و طنز میشناسیم
ولی
اینبار در پاسخ به نامه مریم خانوم حرفهایی زده که بنظرم بخش اعظم اون درسته و البته درد آور
شاید خوندن اون براتون خالی از لطف نباشه
ضمنا از دوست عزیزم آقای امیر خان علیزاده که این نامه رو برام فرستاد تشکر میکنم

یکشنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۵

شکوفه


چون بلبلی ، بر شاخه های سیب
رو به آسمان نغمه سر خواهم داد
باغ را به شکوفه مینشانم
و بهار را به ارمغان میاورمت
مرا منتظر بمان
عکس : بهار 85 ، کرج ، بهزاد