سه‌شنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۵

کلید


یه مسئله دارم اگه ممکنه کمک کنید که حلش کنم

فرض کنید شما از کله سحر تا بوق سگ باید کار کنید(کاری ندارم که دوست دارین یا مجبورید)بعد شوهرتون هم میره سره کار و قراره که تا قبل از ساعت 15:30 هر روز خونه باشه که بچه هفت سالتون که از مدرسه میاد پشت در نمونه(لازم به ذکر که برای ثبت نام خودتون رو کشتید تا تو یه مدرسه غیر انتفاعی که حتی المقدور تا 4 بعد از ظهر بچه هارو نگه میدارن نام نویسی بشه تا از همین موضوع در امان باشید ولی متاسفانه نشد و فقط تا سه و نیم عصر طول میکشه)الغرض ،بعد از کلی تفکر ییهو به ذهنتون میرسه که " راستی ماها موشیم" و میشه کلید رو بدیم به خودش تا در رو باز کنه و بیاد تو و ما هم به کارمون میرسیم . این پسر خوب هر روز میاد پشت در و بعضی روزها که البته داره تعدادشون هم زیاد میشه ، زورش نمیرسه که در رو باز کنه و با بغض و گریه از همسایه ها میخواد که در رو براش باز کنند. حالا این شده مسئله ما که باید قفل در رو عوض کنیم و من نمیتونم تفهیم کنم که بابا بخدا این مسئله فقط به زور این بره کوچولو مربوط میشه نه به ایراد قفل در( که البته قفل هم ایراد داره ولی به این موضوع مربوط نیست) میشه راهنمایی بفرمایید؟

این کلید بد قفلی تو کار ما زده

جواب خودم:خوب بابا در یک اقدام انقلابی قفل رو عوض کن ، خلاص.ولی اگه حل نشد چی؟باز روز از نو روزی از نواسیا بچرخ میچرخم اسیا بشین میشینم.اسیا بالاخره تو کی هستی؟چی هستی؟ اسیا عجب خری هستی

پیشاپیش از دوستان عزیزم که این مشکل عالم بشریت رو به نقد میذارن و احتمالا راه حلهای شفا بخشی ارائه میکنند ممنونم
عکس :آرتا- اروند و علی

۲ نظر:

ناشناس گفت...

ما هم زدیم تو کار کلید. اروند یاد گرفته دستگیره ی در رو بچرخونه و یحتمل پاشو بذاره تو راهرو و بعد راه پله و ...
تصورش یه لحظه دیروز برق از کله م پروند حسابی.
مجبوریم از این به بعد به خاطر حفظ امنیت آقایونا در آپارتمان رو قفل کنیم که مثه مامانشون یهو هوس بی پروا بیرون زدن به سرشون نزنه.
به پرستار هم سپردم که حتمن در رو قفل کنه.
راستی آق مهندس، این پستت تست هوشه؟ بی خیال بابا!

ناشناس گفت...

اين کليد هيچ وقت نمي تونه بد قفلي تو کار شما بزنه
چون
لحظه هاي زندگي مجموعه اي از زيبايي ها و ناملايمات که اگر نگاه ما به زندگي مثبت باشه سختي ها رو نيز فرصتي براي رشد و کمال مي يابيم از نظر کسي که مثبت فکر مي کنه يه مشکل صرفا موقعيتي تازه براي آموختنه قضيه اعتماد به نفس هم فراموش نشه
و موفق اقدام کردن . اون بره کوچولو اگه الان نتونه قفل درو بازکنه پس فردا ديگه قفلي رو با دستاش باز نخواهد کرد. براي اينکه مادر و توي پدراز روي دلسوزي و دل نگراني قفل درو عوض کردي يابجاش فکر کردين .که چيکار بکنيد ،همراه با اون کليدي که بهش داده شده ،مثبت نگري ،اعتماد بنفس،اقدام به موقع هم بهش بدين با همون زبن بچگي بهش بدين(بگين ) اون باهوش و ميفهمه ماشاالله پسر گلمون 7 سالشه