میشناسمت ، در ازل بود که هم پیاله شدیم ،هنگام شکفتن یاسهای رازقی ، اولین سلامم را به غمض عینی پاسخ گفتی ، هنوز حلاوت عسل ، شیرینی آن نگاه را تکرار میکندم ، ابدیت انتظارمان را میکشد ، در آن هنگام که کوچ پرستوها اغاز میشود
تشویقهای خانوم لقائی به آدم اجازه نمیده با وبلاگش کاری نداشته باشه عکس بالا رو پارسال ازارگ گوگد گرفتم اگه میتونید برین به یه بار دیدنش می ارزه.نزدیکیهای گلپایگانه و تا تهران چهار ساعت راهه. . میتونید یک ساعته بعدش به خوانسار برسین و از اونجا هم لذت ببرین
اختيار داريد آقا! من هر چي باشم مشوق خوبي نيستم. گذشت زمان اين رو بهتون ثابت مي كنه. ضمنا لينكي كه به نام من تو اين پست گذاشتين، مال من نيست. مال دوستي به نام "ساقي" است كه اورمزدان رو مي نويسه. به هر حال از لطفتون ممنونم
۴ نظر:
این ساقی خانوم هم خوب کار و کاسبی ما رو به هم ریخت قرار بود این برادر بهزاد به ما فقط عکس بده
نوشته ت روح نداره. يه كم روح بريز توش پليز!
كامنت بالا از جهانگل بود. يادش رفت اسمش رو بنويسه
اختيار داريد آقا! من هر چي باشم مشوق خوبي نيستم. گذشت زمان اين رو بهتون ثابت مي كنه.
ضمنا لينكي كه به نام من تو اين پست گذاشتين، مال من نيست. مال دوستي به نام "ساقي" است كه اورمزدان رو مي نويسه.
به هر حال از لطفتون ممنونم
ارسال یک نظر